سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز .شترق آغاز مطالبه گری

 

این روزها در محله غلغله اتفاقات خوبی رخ داده و شهرداری سرگرم زیباسازی کوچه ها شده است،اهالی هم بجز مش معصوم و چند مواد فروش بی انصاف که از آبادی و امنیت محله بیزار هستند خوشحال و امیدوار هر کدام گوشه ای از کار را گرفته  و به کارگران در  زیباسازی محله کمک میدهند.

در این بین مش معصوم که نگران از دست دادن مشتری هایش شده با عصبانیت رو اهالی کرد و فریاد زد ؛ فکر کردین با این کارها محله آباد می شود؟ آبادی محله من و زیر شلواری هستیم!!

ما هستیم که هر وقت پول لازم داشتین بهتون قرض دادین ، ما بودیم که کلی مشتری به محله کشاندیم و باعث رونق کسب کارتون شدیم.

عمه ملوک هم با عصبانیت از پشت دکه اش بیرون آمد و فریاد زد؛ من که میدونم از چی نگرانی، تو از این میترسی که اینجا آباد بشه ،امن بشه معتادها و کارتن خواب ها رو از دست بدی!!
یه کم  شرم کن ،حیا کن ، یک عمری که تو اکبرشیره ای و زیرشلواری مواد دست جوان های مردم دادی، یک عمر با پول حروم به اهالی پول نزولی دادی، فکر کردی مردم نمی فهمند؟

سکوت مطلق بر محله حکمفرما شده بود کسی جرات جیک زدن نداشت اما بغام طبق معمول طاقت نیاورد و وارد معرکه شد و فریاد زد؛ بعد این همه سال تازه دارن این محلات رو آباد می کنند، حالا تو میخوای کارشکنی کنی ! نترس اینقدر جوان معتاد کردی که تا هفت نسل بعدت هم مشتری داشته باشی ، اما اگه فکر کردی با این حرفها میتونی مردم رو ناامید کنی و جلوی کار رو بگیری ، کور خوندی

مش معصوم جاروش به نشونه تهدید بالا برد و فریاد زد؛ می بینم بغامک زبون در آورده ، تو که تا دیروز پخ می کردن زهره ترک میشدی چطور شده مطالبه گر شدی ، نکنه جیبت رو پر کردن !

بغام دیگه مثل سابق نیست خیلی فرق کرده اینکه سرش مثل مرد بالا گرفت و فریاد زد؛ این تازه کمترین حق مردم این محله هست ، ما در شهری زندگی می کنیم که مهم ترین بندر کشور هست، مردم این محله لیاقت بیشتر از اینها رو  دارند، بهمون گفتند اهل مطالبه گری نیستیم اما با همین قدم های کوچک با همین اقدامات اندک شروع می کنیم ولی قانع نیستیم.

قدم بعدی ما پاکسازی محله از وجود امثال تو هست، تویی که باعث شدی کرور کرور معتاد توی شهر بیان باعث بدبختی و پلشتی محله شدید.صدای حمایت و تشویق اهالی به هوا بلند شد

مش معصوم که از حرف های بغام بشدت عصبانی شده بود ،ماموران شهرداری رو به اهالی نشان داد و فریاد زد؛ اینها غروب از اینجا میرن بعدش من می مونم و یه ضامن دار کوچیک، یک بلایی سرتون بیارم که توی همه کانالهای تلگرام بنویسند.

شترق ...شترق ! البته صدایی عجیبی برای اهالی نبود اما این بار تغییرات مهمی رخ داده بود به نحوی که همه ی اهالی و حاضرین را میخکوب کرد.

بغام دستش را به آرامی پایین آورد، مش معصوم هم چرخی زد و مثل مجسمه صدام روی زمین ولو شد.

بغام که نیمچه لبخندی از رضایت روی لبانش نقش بسته بود نگاهی به اهالی کرد و گفت؛ البته این روش مطالبه گری رو توصیه نمی کنم اما گاهی برای بعضی ها جواب میدهد.

و بدین سان با سقوط مش معصوم و جرات یافتن مطالبه گری بغام روزهای جدیدی در تاریخ محله غلغله رقم خورد